1- دانشگاه الزهرا
2- دانشگاه الزهرا ، khodabakhshpirkalanir@gmail.com
چکیده: (65 مشاهده)
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجیگر ذهنیسازی، اعتماد، بیاعتمادی و سادهلوحی معرفتی در رابطۀ بین ویژگیهای خودشیفتگی (آسیبپذیر و خودبزرگبین) و افسردگی بود. این مطالعه با استفاده از طرح همبستگی و روش تحلیل مسیر انجام شد. نمونهای 304 نفره از بزرگسالان با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد و به پرسشنامههای سیاهۀ تجدید نظر شدۀ افسردگی-II (بک و همکاران، 1996)، فرم کوتاه پنج عاملی خودشیفتگی (شرمن و همکاران، 2015)، مقیاس ذهنیسازی (دیمیتریویچ و همکاران، 2018) و پرسشنامۀ اعتماد، بیاعتمادی و سادهلوحی معرفتی (کمپبل و همکاران، 2021) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که هر دو بعد خودشیفتگی از طریق کاهش ظرفیت ذهنیسازی و افزایش بیاعتمادی معرفتی، اثر غیر مستقیم مثبت معناداری بر افسردگی دارند. اما اعتماد معرفتی تنها در مسیر بین خودشیفتگی آسیبپذیر و افسردگی نقش میانجی معنادار ایفا کرد. مسیرهای غیر مستقیم از طریق سادهلوحی معرفتی نیز معنادار نبودند. همچنین اثر مستقیم خودشیفتگی خودبزرگبین بر افسردگی منفی بود، اما اثر کل از طریق مسیرهای غیر مستقیم مثبت شد. این نتایج نشاندهندۀ تمایز سازوکارهای میانجی در ابعاد مختلف خودشیفتگی و اهمیت ظرفیتهای پردازش اجتماعی در تبیین علائم افسردگی هستند. یافتهها میتوانند در تدوین برنامههای پیشگیرانه، آموزشی یا درمانی متمرکز بر تقویت ذهنیسازی و بازسازی اعتماد معرفتی برای افراد دارای ویژگیهای خودشیفته به کار گرفته شوند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
روانشناسی بالینی دریافت: 1404/4/19 | پذیرش: 1405/1/2